مهدیار مهدیار ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

ماهی کوچولو

مامان نوشت.

1391/6/6 22:34
نویسنده : مامان خوبم
316 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نماز ظهرم دیر شده بود مانده بود به غروب .وقتی هول هول داشتم نماز می خواندم اومدی تو اتاق و نزدیکم شدی و تو صورتم نگاه کردی و با ان چشمهای معصوم گفتی :الان وقت نمازه؟؟؟وباز سوالت را تکرار کردی .خنده ام گرفته بود.پسر بچه دو سال و نه ماهه و اینقدر.....

موقع نماز مغرب هم با هلویی که ملچ ملچ می خوردی امدی نشستی روبرویم و یه جورایی روی جانماز برای هر سجده پایت را بلند می کنم و کنار می گذارم.موقع سلام گفتن همینطور که اب هلو از لب و لو چه ات روان است. هی می گی اشتباهه اشتباه می خونی اشتباه خوندی.و بعد شروع می کنی به خواندن مثلا درستش ...تا اخر سوره توحید و بعد هم سلام می دهی ...می خواهم بجومت چقدر بامزه می شوی گاهی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

طاهره مامان امیرعلی
6 شهریور 91 23:02
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.
خاله صفورا
11 شهریور 91 0:41
واییییییییی اینطوری میکنه آدم می خواد قورتت بده .